سال 92 بود که مرد جوانی پس از درگیری با پدرش در شهر اراک او را کشته بود و از صحنه قتل فراری شده بود. او که به مدت سه سال در تهران مخفی شده بود پس از اینکه مخفیگاهش توسط مأموران انتظامی اراک شناسایی شد، به سرعت و با دریافت حکم نیابت قضایی در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد.
خبرنگار قدس آنلاین با این متهم به قتل گفت وگویی انجام داده که میخوانید:
*چند سال داری؟
25 ساله هستم.
*برای چی دستگیر شدهای ؟
قتل پدرم. ده سال پیش بود که مادربزرگم دختری را پیدا کرد تا پدرم با او ازدواج کند و بعد از آن بدبختیهایمان شروع شد. هر روز یک اختلافی در خانه داشتیم تا اینکه یک روز مادر خوانده ام را از خانه بیرونانداخت. رفتم با پدرم صحبت کردم و متوجه شدم مادرم خوانده ام را برای همیشه از خانه بیرون کرده است و دیگر او را نمیخواهد. ما دو تا مرد بودیم به کسی که کارهایمان را انجام بدهد احتیاج داشتیم. التماسش کردم که او را ببخشد و به خانه راهش بدهد اما پدرم قبول نکرد. بعد از آن یکدفعه عصبانی شد و به سمت آشپزخانه رفت و با چاقو به سمت من حمله کرد که با دستم تیغه چاقویش را گرفتم و او را از این کار منصرف کردم.
بعد از آن نیز وانمود کردم که دارم از محل میروم. پس از این رخداد او به سمت آشپزخانه رفت و چاقو را روی سینک گذاشت. من دوباره به سمت آشپزخانه رفتم و از غفلت پدرم استفاده کردم. چاقو را برداشتم و به سمت پدرم حمله کردم. تنها یک ضربه به او زدم و باورم نمیشد چنین اتفاقی بیفتد. پدرم به خاطر همان ضربهای که با چاقو به بدنش زده بودم فوت کرد به خدا من نه معتاد هستم و نه سابقهای دارم. دوست داشتم مادرم در خانه مان با ما زندگی کند که پدرم قبول نمیکرد و همان عصبانی ام کرد و این اتفاق افتاد.
*پشیمانی؟
مطمئن باشید. ارزشش را نداشت به خاطر یک لحظه عصبانیت هم پدرم را بکشم هم اینکه معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارم خواهد بود. آن هم با وجود خواهر برادران ناتنی ام که معلوم نیست رضایت میدهند یا خیر.
نظر شما